الفلک الجاریة

اخلاق و عرفان در پرتو ثقلین از استاد جرجانی

الفلک الجاریة

اخلاق و عرفان در پرتو ثقلین از استاد جرجانی

بسم الله الرحمن الرحیم. این وبلاگ برای آشنایی با مطالب اخلاقی استاد جرجانی حفظه الله تدارک دیده شده تا در آینده هیچ سخنرانی از نظر مطلب خام در نگرانی و غصه نباشد و در هرجای دنیا بتواند از این مطالب متقن و کلیدی برای منبر خود بهره برداری کند.
بایگانی
دوشنبه, ۱ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۱۶ ب.ظ

گوش دادن به غیبت (قسمت اول)

سخنرانی آیت الله جرجانی در جلسه ثقلین به مناسبت شهادت امام باقر علیه‌السلام مورخ 27/6/94 شب دوم، شبِ شنبه.

خداوند تبارک و تعالی دل‌ها و قلوب همه ما را به‌نور امامت و ولایت منور و نورانی بگرداند صلوات.

بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله ربِّ العالمین و الصلوة و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد صلی الله علیه و آله وسلم و السلام علی علی ابن ابی طالب و آله الطیبن الطاهرین المعصومین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.

آیاتی که تلاوت شد سوره حجرات بود. سوره حجرات یکی از سوره‌هایی است که تمامش مطالب اخلاقی را بیان می‌کند. وجود مقدس امام باقر علیه‌السلام هم روایتی اینجا را می‌فرماید. حضرت فرمودند:

منِ اغتیِبَ عنده أخوه المؤمنُ فَنَصَرَهُ و أعانَهُ نَصَرَهُ الله فی الدنیا و الآخرة و من اغتیِبَ عنده أخوه المؤمن فلم یَنصُرُه و لم یُعنُه و لم یَدفَع عنه و هو یَقدِرُ على نُصرَتِه و عونِه إلَّا خَفَضَهُ الله فی الدنیا و الآخرة. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص 148.

خیلی دقت کنید. گاهی انسان خوار و پست می‌شود. مورد اهانت و جسارت قرار می‌گیرد و فکر هم می‌کند که مظلوم است و خودش را بی‌گناه و غیر مقصِّر تصور می‌کند. آن کسی که او را تحقیر کرده و خوار شمرده، او را ظالم می‌داند. در صورتی که این عکس‌العمل خودش بوده است. در نزد او از مؤمنی، از مؤمنه‌ای غیبت شده، آقا، بی‌تفات رد شده، نه‌تنها بی‌تفاوت، گاهی هم گوش کرده و شنیده و میدان را به‌آن طرف مُغتاب (غیبت‌کننده) داده، بازار مغتاب را گرم کرده، داغ کرده. اگر این آقا مستمع نبود، اگر این آقا گوش نمی‌کرد، اگر رودربایسی را کنار می‌گذاشت و می‌گفت: آقا، ببخشید من غیبت گوش نمی‌کنم، او غیبت نمی‌کرد. این کالای گناه را چه‌کسی فروخته و چه‌کسی خریده؟ اگر ما نخریم معاصی و این نوع گناهان را، بازارِ غیبت‌کننندگان داغ نمی‌شود. می‌گوید: اگر به‌او بگویم، به‌او برمی‌خورد، ناراحت می‌شود. خب این هم عذر بی‌خودی است. اگر آن طرفِ مقابل که دارد غیبت و بدگویی می‌کند، اگر کسی او را باز داشت، باید بگوید ممنون که من را از معصیت و گناه بازداشتی، من غفلت کردم. نباید به‌غیبت گوش داد. غیبت و بدگویی که در آن مجلس، تمام نمی‌شود. آن پیامدهای تلخ و ناگواری که در جامعه به‌وجود می‌آورد، در قبیله و قوم و عشیره و اقوام به‌وجود می‌آورد، آن ناراحتی‌هایی که غیبت‌کنندگان و غیبت‌شنوندگان به‌وجود می‌آوردند، اقوام و عشیره را به‌هم می‌ریزند، باعث جدایی و قطع رحم می‌شوند، این‌ها همه مقصرند. ببینید امام صادق، امام باقر و همة ائمه، خدا وکیلی این را از ما خواستند. ما اگر صدتا کرامت و معجزه از امام باقر بشنویم، ولی اگر به‌گفتار و نصیحت‌های این عزیزان پایبند نباشیم، چه سودی دارد؟ انسانی ولایی است که حرف مولایش را بپذیرد، قبول کند. برای چه خدا این همه به‌ائمه فضایل داده؟ برای این‌که اینها در نزد ما عزیز و محبوب بشوند، وقتی ما این‌ها را دوست داشتیم و این‌ها محبوب  شدند در نزد ما، باید حرف آنها را بشنویم. انسان کسی را که دوست دارد باید از او اطاعت کند. قرآن می‌فرماید:

قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ. سوره آل عمران (3) آیه 31.

اگر شما خدا را دوست دارید، از او اطاعت کنید تا خدا هم شما را محبوب کند.

انسانی که مطیع می‌شود، عبد می‌شود، اطاعت می‌کند، محبوب خدا و خلق خدا می‌شود. البته خلق صادق، خلق خوب. چرا یک عده پیغمبر را مبغوض داشتند؟ چرا یک عده نمی‌توانستند پیغمبر را ببینند؟ نام پیغمبر برایشان سخت بود؟ چرا یک عده امروز بردن نام امیرالمؤمنین برایشان سخت است بشنوند؟ چرا یک عده از نام حضرت رنج می‌بردند؟ ولی ملایک و انبیاء لذت می‌بردند.

یک روایتی را نقل کردند که حالا من دنبال سندش هستم از طریق اهل سنت رسیده است. برای سندش گفتند صحیح مسلم و صحیح بخاری، دو کتاب معتبر اینها، ولی من خودم هم ببینم در این کتاب‌ها، ولی حالا نقل می‌کنم.

عایشه می‌گوید: نشسته بودم در نزد پیغمبر که دق الباب کردند. حضرت فرمود: عایشه برو در را باز کن. رفتم در را باز کردم دیدم پدرم ابوبکر است. وارد شد. پیغمبر همان‌طور که نشسته بود از جایش حرکت نکرد و به‌ابوبکر اشاره کرد برو آنجا بنشین. رفت نشست. پیغمبر تکان نخورد. بار دوم دق‌الباب کردند. باز فرمود: در را باز کن، رفتم در باز کردم. دیدم که عُمَر است. وارد شد. حضرت از جایش حرکت نکرد اشاره کرد برو بنشین. بار سوم دق‌الباب کردند من رفتم در را باز کردم، فرمود بنشین خودم باید بروم. پیغمبر رفت در را باز کرد، دیدم علی علیه‌السلام است. حضرت آمد. پیغمبر حضرت را جای خودش نشاند، وقتی وارد شد، پیغمبر پیشانی و گردن علی علیه‌السلام را بوسید، لب‌های علی را بوسید، سر ایشان را بوسید، لب بوسیدن و سر بوسیدن و گردن بوسیدن آن هم پیغمبر! فرمود: علی جان بنشین.122 هزار مَلَک اینجا پشت در ایستاده بودند، همه با هم نزاع می‌کردند که وقتی تو در زدی، آنها در را باز کنند. جبرئیل بر من نازل شد، افتخار باز کردن به‌روی علی فقط برای شماست، خودت باید در را باز کنی. لذا خودم به‌امر خدا در را باز کردم. چه‌کرده حضرت که شده محبوب ملایک، زمین و آسمان؟ چه‌کرده علی که این روایت برای ایشان است:

یَا عَلِیُّ حُبُّکَ ایمان وَ بُغْضُکَ کُفْرٌ. بحارالأنوار، ج 39، ص 263.

علی جان! حب تو ایمان و بغض تو کفر است.

یا در جای دیگر:

عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَ القُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ، لَن یَفتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ. المعجم الأوسط: ج 5، ص 135، ح 4880، المعجم الصغیر، ج 1، ص 255، الصواعق المحرقة، ص 124، الطرائف، ص 103، ح 152، کشف الغمّة، ج 1، ص 148، المناقب للخوارزمی، ص 177، ح 214، المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 134، ح 4628- الجمل، ص 417- الأمالی للطوسی، ص 460، ح 1028 و ص506، ح 1108.

علی با قرآن است و قرآن با علی است، از هم جدا نمی‌شوند.

عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ وَلَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. الإمامة والسیاسة، ج ۱، ص ۹۸ عن محمّد بن أبی بکر؛ شرح نهج البلاغة، ج ۱۸، ص ۲۴ وفیه «أنت مع الحقّ والحقّ معک»؛ الفصول المختارة، ص ۲۲۱ وفیه «هو مع الحقّ والحقّ معه»؛ المحاسن، ج ۱، ص ۸۱، ح ۴۷ عن السری بن خالد عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم‌السلام عنه صلی الله علیه و آله و سلم وفیه «أنت مع الحقّ والحقّ معک»؛ کفایة الأثر، ص ۲۰ عن ابن عبّاس و ص ۱۱۷ عن أبی أیوب؛ شرح الأخبار، ج ۲، ص ۶۰، ح ۴۲۱ عن عائشة.

آن‌قدر از این روایات در فضایل و مناقب علی علیه‌السلام رسیده که خدا می‌داند. خب چه کرده علی؟ مطیع بوده، عبد بوده، به‌بندگی‌اش هم افتخار می‌کند. لذا می‌فرماید:

إِلَهِی کَفَی بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً وَ کَفَی بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً، إِلَهِی أَنْتَ لِی کَمَا أُحِبُّ فاجعلنی کمَا تُحِبُّ. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۹۴.

خدایا، در فخر و بالیدن و عزت برای علی بس که بندة تو باشد، در فخر و مباهات برای علی بس که تو خدای علی باشی. خدایا، تو همانی که من می‌خواهم، تو در مقام خدایی چیزی کم نداری، می‌خواهم من هم در مقام بندگی چیزی کم نداشته باشم. می‌خواهم در مقام بندگی سنگ تمام بگذارم، که تو مرا «بندة من» خطاب کنی. خدا به‌هر کس نمی‌گوید «بندة من»!

اگر یک بار گویی بندة من     از عرش بگذرد خندة من

الهی کفی بی عزا ان اکون لک عبدا را ما نمی‌توانیم فعلاً بگوییم. من خودم نمی‌توانم بگویم، تعارف هم ندارم، شکسته‌نفسی هم نیست. حقیقت مطلب این است که ما در بندگی مانده‌ایم. عیب‌ها و ضعف‌هایمان، یکی دوتا نیست، بگذار پرده‌ها کنار برود، یوم تُبلی السرائر پیش بیاید، تا سیه روی شود آن‌که در او غش باشد. انسان اگر عبد شد، خدا مولای او شد، آن‌وقت خیلی کارها می‌کند، مرده زنده می‌کند، هشتاد شتر از دلِ کوه می‌کشد بیرون، آسمان را زمین و زمین را آسمان می‌کند، به‌درخت خشک اشاره می‌کند و رُطَب می‌دهد.

در مقام بیان فضایل حضرت نیستم، می‌خواهم بگویم مطیع شده، عبد شده، تسلیم شده، خدا این همه مقام به او داده. اگر ما هم عبد شدیم، همین‌گونه است.

وقتی به‌غیبت کننده می‌گویی غیبت حرام است، بگوید چشم، دیگر برای خودش توجیه نکند. چرا حضرت در آخرین وصیت‌نامه‌اش، پیامش به‌شیعیان این است: و من بلغه کتابی؛ هرکسی که این نامه و پیام من به‌او می‌رسد، خطاب به‌همه است:

کونا لِلظّالِمِ خَصمًا وَ لِلمَظلُومِ عَونًا. نامه ۴۷ از وصیت‏هاى آن حضرت است به حسن و حسین علیهماالسّلام وقتى که ابن ملجم لعنةاللّه علیه به‌او ضربت زد.

دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید، مبادا در حضور شما ظلمی به‌کسی بشود و شما رودربایسی کنید و از مظلوم دفاع نکنید، با ظالم هم‌صدا و هم‌نوا بشوید.

به‌خدا اگر به‌گنجشکی، به‌پرنده‌ای، به‌بچه‌ای، به‌زنی، به‌فرزندی، به‌پدری، به‌برادری ظلم بشود و تو رودربایسی کنی و بی‌تفاوت باشی، تو هم عون ظالمی، تو هم باید جواب بدهی، روز سختی باید جواب بدهی.

یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ. حکمت 341 نهج البلاغة.

روز انتقام مظلوم از ظالم بدتر است از روز ظلم ظالم به‌مظلوم. خیلی سخت است وقتی به‌انسان ظلم می‌شود، وقتی به‌او توهین می‌شود، وقتی حقش را می‌خورند، وقتی تهمت به‌او می‌زنند، وقتی اذیتش می‌کنند، دلش را به‌درد می‌آورند، سخت است، اما این سختی موقت است و تمام می‌شود، عمرش کوتاه است. هشتاد سال بنی‌امیه به‌علی علیه‌السلام ظلم کردند، اما علی چه‌شد؟ علی علیه‌السلام امروز در دنیا به‌عنوان امام و پیشوا باقی می‌ماند. تا آنجا که جُرج جُرداق مسیحی، شش جلد کتاب می‌نویسد به‌نام «الامام علی صوت العدالة الانسانیة». چرا برای معاویه کتاب ننوشتند و از او حرفی نمی‌گویند؟ چرا از کرامات و مقامات و معجزات معاویه نمی‌گویند؟ نداشت که بگویند. چیزی نداشت. کسی که دنبال نَفس و دنبال شهوت و دنبال ریاست و دنبال پول باشد بهکرامت نمی‌رسد، از مقامات بی‌خبر است. اما آن کسی که دنبالِ تزکیة نفس و خودسازی است، او مقامات پیدا می‌کند. به‌قول امام امت رضوان الله تعالی علیه می‌فرماید: پسرم احمد! اگر خودت اهلِ کشف و کرامت نیستی، سعی کن انکار مقامات اولیای خدا نکنی، تو همه را با خودت قیاس نکن، آن‌هایی که مطیع هستند، خدا همه چیز به‌آنها می‌دهد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۰۱
مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی