الفلک الجاریة

اخلاق و عرفان در پرتو ثقلین از استاد جرجانی

الفلک الجاریة

اخلاق و عرفان در پرتو ثقلین از استاد جرجانی

بسم الله الرحمن الرحیم. این وبلاگ برای آشنایی با مطالب اخلاقی استاد جرجانی حفظه الله تدارک دیده شده تا در آینده هیچ سخنرانی از نظر مطلب خام در نگرانی و غصه نباشد و در هرجای دنیا بتواند از این مطالب متقن و کلیدی برای منبر خود بهره برداری کند.
بایگانی
دوشنبه, ۸ آذر ۱۴۰۰، ۰۹:۵۸ ق.ظ

شب شام غریبان امام باقر علیه‌السلام

(1394/6/30شب پنجم جلسه ثقلین به‌مناسبت شهادت امام باقر علیه‌السلام شب شام غریبان و شب  سه‌شنبه)

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین والصلوة و السلام علی سیدنا و نبینا ابی‌القاسم المصطفی محمد صلی الله علیه و آله وسلم والسلامُ علی علی ابن ابی طالب و آله الطیبن الطاهرین المعصومین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الان إلی قیام یوم الدین.

اما بعد، عَنِ الثمالی عن أبی جعفر علیه‌السلام قال: ارْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کَمُلَ اسْلامُهُ و و اُعِینَ علی ایمانِه وَ مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَقِىَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ و لو کانَ فِیما بَینَ قَرنِهِ الی قَدَمیه ذُنوبً حَطََهَا اللهُ عَنهُ، و هی اَلوَفاء بما یجعلُ لله علی نفسه، و صِدقُ الِّلسان مع الناس، و الحَیاءُ مِمَّا یَقبَحُ عند الله و عند الناس، و حسنُ الخُلق مع الأهل و الناس. بحارالأنوار، ج66، ص380، ح38، باب 38- جوامع المکارم و آفاتها و ما یوجب الفلاح و الهدی.

وجود مقدس امام باقر علیه‌السلام فرمودند: چهار خصلت است که اگر این چهار خصلت در کسی قرار بگیرد و صاحب این 4 خصلت بشود، متصف به‌این چهار صفت بشود، اسلامش کامل می‌شود، می‌شود مسلمان کامل و ناقص نیست، و این 4 خصلت او را برای حفظ ایمانش هم کمک می‌کنند. معین خوبی است این چهار خصلت برای حفظ ایمان. کار سومی که این چهار خصلت می‌کنند، گناهان و معاصی انسان را محو می‌کنند و پاک می‌کنند از بین می‌برند. کار چهارمی که این چهار خصلت می‌کنند این است که انسان خدا را ملاقات می‌کند در حالی که خداوند از او راضی است، رضایت خدا را این آقا به‌دست آورده است، و کار پنجمی که می‌کند، و لو کانَ فِیما بَینَ قَرنِهِ الی قَدَمیه ذُنوبً خَطََهَا اللهُ عنه؛ این است که اگر از کف سر تا قدم‌ها، تا انگشت پاها و کف پاها، انسان اهل عصیان و گناهان باشد، خدا همه اینها را باطل می‌کند و از بین می‌برد. منحط یعنی سقوط کرده، از بین رفته، از درجة اعتبار ساقط شدن.

خب قطعاً وقتی که این نوع روایات برای مردم خوانده می‌شود، برای بعضی از مؤمنین یک اشکالی پیدا می‌شود. به‌قول ما طلبه‌ها اینجا إن قلتَ ایجاد می‌شود. باشد عیبی ندارد. آن ایراد این است که این 4 خصلتی که این پنج خصوصیت را دارد: همة گناهان را از بین می‌برد، ایمان و اسلام را کامل می‌کند، خدا از او راضی می‌شود، و گناهانش منحط می‌شود، آیا حق الناس را هم شامل می‌شود یا نه؟ حق الناسی که خیلی روی آن تکیه شده است.

جنازه‌ای را آوردند که پیغمبر بر آن نماز بخواند، به‌ایشان گفتند در ضمن این آقا خیلی هم دیون و حق الناس به گردنش است. پیغمبری که رحمة للعالمین است، فرمود که من نماز نمی‌خوانم. این آقا چرا با دیون مردم مرده؟ نباید کوتاهی می‌کرده، من نماز نمی‌خوانم. چرا به‌گردنش بوده؟ باید ادا می‌کرد. جنازه روی زمین ماند. بازماندگان و ورثة میت هم چیزی نداشتند و دستشان خالی بود. پیغمبر این را هم می‌دانست. جنازه مدتی بر زمین مانده بود. مقداری معطل شدند. پیغمبر ایستاده و مردم ایستاده‌اند که یک مرتبه دیدند حلّال مشکلات علی ابن ابیطالب آمد جلو و صدا زد: یا رسول الله، نماز بخوانید من دیونش را ادا می‌کنم. دیونش به گردن من. عجب ضامن خوبی، خوشا به حال آن بدهکاری که علی علیه‌السلام بفرماید من هستم. حضرت فرمود: علی جان، تو همیشه مشکل‌گشا بودی. یا علی! تو را به‌جان زینبینت، به‌جان حسنینت، به‌جان فاطمه‌ات، قسمت می‌دهیم در موقع مرگ ما هم اگر دیونی گردن ما بود، بیا و ضامن ما بشو، ضامن خوب‌ها شدن مهم نیست، علی جان! بیا ضامن ما بدها بشو. نظیر این قصه‌ها را زیاد داریم. تا زمانی که دیون این آقا را ادا نکردند، حضرت نماز نخواند.

اگر این آقا ایمان نداشت، اگر مؤمن نبود، اگر مسلمان نبود، اگر معتقد به‌خدا نبود آیا علی ضامنش می‌شد؟ ابدا. پس اینجا هم اسلام و دین به دادش رسیده. اگر انسان هم مؤمن باشد و اسلامش درست باشد، حتی‌الامکان سعی می‌کند حق‌الناس به‌گردنش نباشد. بعضی از اعتبار اجتماعی‌شان، اضافه و بیشتر استفاده می‌کنند. بعضی حتی سنی هم از آنها گذشته، یک وام‌های کلانی می‌گیرند که باید تا سی سال بپردازند. تو از کجا مطمئنی که تا چند سال دیگر هستی تا این وام را بپردازی؟ انسان حواسش جمع باشد.

در روایت داریم که قرض کردن مکروه است، انسانی که مقروض است، رک بگویم همانند زن حیض است. وجه تشبیهش را نمی‌دانم. از عبادت می‌ماند، چون زن حیض نمی‌تواند نماز بخواند، ولی باید وضو بگیرد، سجاده را پهن کند، رو به‌قبله بنشیند. ساعات نماز بی‌کار نباشد. تنبلی و سستی نکند. شیطان فریبش ندهد. حالا که این ده روز نماز ندارد، بخوابد، نسبت به‌نماز بی‌تفاوت باشد. این اشتباه است برای زن‌ها. استحباب مؤکد است، دستور داریم که زن در آن دورانی که مشکل دارد، وضو بگیرد، سجاده پهن کند، ذکر بگوید. به‌مسجد هم نمی‌تواند برود. داخل خود حرم هم نمی‌تواند برود. مگر بعضی از رواق‌های اطرافش، که آن هم بعضی از بزرگان می‌گویند چون نازل منزلة مسجد است، آنجا هم نمی‌تواند برود. دست به‌خط قرآن هم نمی‌تواند بزند. ببینید چقدر محرومیت‌ها پیدا می‌کند که حکمت الهی است. ولی برای او گناه نمی‌نویسند. اگر آنجا زن آرزویی داشته باشد خدا اجرش را می‌دهد. اگر زنان اعتراض می‌کنند که چرا؟ ما چه جرمی کردیم در آن دوران مشکل زنانه نماز نخوانیم، دست به قرآن نزنیم؟ چرا، خدا به‌شما اجر می‌دهد. تا هفت آیه می‌توانند بخوانند، با پارچه‌ای با دستکشی به‌قرآن دست بزنند اشکالی ندارد. ولی نشستن در سجاده و ذکر گفتن کار عبادت می‌کند. خدایی که جای دیگر از تو نماز را خواسته، اینجا دعا و ذکر را خواسته. هر دو یکی است، هر دو صورت عبادت است. قرض، غُصه شب است و ذلت روز. مرتب در روایات مزمت شده. تا آنجایی که انسان امکان دارد قرض نکند، حالا یک وقت قرضش برای خانه‌دار شدن است، بنده خدا، مسکن ندارد، گرفتار است، برای عروسی پسرش، جهاز دخترش مانده؛ این مسئله‌ای نیست، اینجا جایز است. از آن طرف قرض کردن شدیداً مذمت شده، اما قرض دادن خیلی ثواب دارد، فضیلت دارد، تمجید شده که اگر کسی قرض بدهد، قرض دادن ثوابش از صدقه هم بیشتر است. انسانی که صدقه می‌دهد از پولش می‌گذرد، ولی کسی که قرض می‌دهد به‌پولش برمی‌گردد. اما چرا باید هجده برابر و بیشتر ثواب ببرد؟ علتش این است که صدقه ممکن است به‌جایش داده نشود، مثلا! طرف مستحق نباشد هرکس آمد گفت من فقیرم، نباید کمک کنی. باید برایت محرز شود. اگر یقین نداری خیلی کم بده. ناامیدش نکن. چون در روایت داریم: بِرَدٍّ جَمیلٍ أو إعطاءٍ یَسِیرٍ (فیما ناجی الله إلى موسى علیه‌السلام: أکرِمِ السائلَ إذا أتاکَ بِرَدٍّ جَمیلٍ أو إعطاءٍ یَسِیرٍ)، الکافی، ج‏۴، ص۱۵؛ یا به‌عطای کمی، یا کم هم نگذاری، مثلاً بگویی ببخشید معذورم. پس می‌گویند از این طرف از کسی قرض نگیرید، از آن طرف می‌گویند اگر کسی هم مضطر شد، به‌او بدهید. قرض آن‌قدر ثواب دارد که خدا تابلو زده در عرش، بر درب بهشت که اگر کسی قرض داد، این‌قدر ثواب دارد. وقتی کسی مؤمن می‌شود، ایمانش کامل می‌شود، سعی می‌کند برای زراندوزی و برای زیاده‌طلبی قرض نکند. مگر گرفتار شود. مرتب افراد می‌آیند. می‌گیرند و از خیرین و از بانک‌ها و نمی‌دهند، می‌خورند پول مردم را. گاهی کربلا و مکه هم می‌روند اما برنمی‌گردانند. قبل از آن‌که انسان به‌آن فکرها باشد، باید حق مردم را رد کند.

امام حسین در شب عاشورا فرمود: آی مردم! اگر کسی حق الناس، دیون مردم  به‌گردنش است، نماند اینجا، کشته شدن در رکاب من امام حسین هم دیون مردم را ادا نمی‌کند.

شهادت در رکاب پیغمبر و امام غوغا می‌کند، اما اینجا دیگر از کار می‌افتد.

پس اگر کسی این چهار خصلت را کسب کرد، خداوند این توفیق را به‌او می‌دهد که یا سراغ حق‌الناس نرود، یا اگر رفت به‌فکر ادا کردن باشد، یا اگر خدایی نکرده مرد، چون قصدش دادن بوده، یک علی نامی پیدا بشود که ضامنش بشود. یک شیعه علی پیدا بشود.

یکی از علمای بزرگ را که من می‌شناختم که در یکی از شهرها امام جمعه هم بود، خیلی اهل تقوا و ورع بود، مقروض شده بود، نه برای خودش، برای امور دینی و حوزه علمیه و کارهای دیگر. روزهای آخر عمرش هم فهمیده بود که می‌میرد. وصیت کرده بود تا دیون مرا افراد ادا نکرده‌اند، مرا دفن نکنید. یکی از بزرگان شهر رفت کنار جنازه گفت نماز بخوانید من دینش را دا می‌کنم. بعد جنازه را دفن کردند. وقتی کار برای خدا باشد، بالأخره یک‌نفر پیدا می‌شود.

تو نیکی میکن و در دجله انداز                  که ایزد در بیابانت دهد باز.

اما گاهی بعضی افراد پول مردم را می‌گیرند، بعد ثروت خودشان را به‌نام فرزند و همسر می‌زنند، خودشان را خلع ید می‌کنند. بعد در دادگاه قسم می‌خورند که ندارم، تقصیر اقتصاد کشور است و فلان و فلان. با هزار دلیل و ترفند و کلک و حقه‌بازی، مال مردم را بالا می‌کشند. این چه ایمانی است؟ چه تشیعی است؟ چه امام زمانی است؟ چه جلسه‌ای است؟ این است که آلوده شده تمام غذاهای ما به‌این مسائل، دعاهایمان مستجاب نمی‌شود، معنویت کم شده، روح از مجالس رفته. آن نورانیت و صفای سابق کو؟ امام حسین که عوض نشده، امام باقر که عوض نشده، قرآن هم که عوض نشده، ما عوض شدیم. وقتی ما عوض شدیم نعمت‌ها هم تغییر می‌کند. اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم.

حالا دقت کنید من دو مرتبه می‌خوانم:

عن ابی جعفر الباقر محمد بن علی علیه‌السلام:  قال الباقر علیه‌السلام: ارْبَعٌ مَنْ کُنَّ فیهِ؛ چهار خصلت است که در هر کسی این چهار خصلت باشد، کَمُلَ اسْلامُهُ؛ مسلمان واقعی است، و اُعین علی ایمانِه؛ و خدا به‌ایمانش کمک می‌کند، وَ مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ؛ گناهانش هم پاک می‌شود، وَ لَقِىَ رَبَّهُ؛ خدا را ملاقات می‌کند وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ؛ خدا از او راضی است، و لو کانَ فِیما بَینَ قَرنِهِ الی قَدَمیه ذُنوبً خَطََهَا الله عنه؛ اگرچه زیاد هم باشد، خدا از او حط می‌کند همه گناهانش را، این چهار خصلت که پنج تأثیر دارد، نماز شب نیست، زیارت امام رضا نیست، کربلا نیست، روضه گرفتن هم نیست، ده دیگ شله دادن هم نیست، حسین حسین گفتن هم نیست، آن چیست؟

و هی: اَلوَفاء بما یجعل لله علی نفسه، وفاء؛ به‌عهد و پیمان. المؤمن اذا وعد وفا، حدود 15 آیه در قرآن راجع به‌وفای به‌عهد و پیمان داریم، مؤمن سر قولش هست، تخلف نمی‌کند، تمرد نمی‌کند، زیر قولش نمی‌زند، المؤمن علی شروطه، مؤمنین وقتی پیمانی می‌بندند، وفا کنند، فریب دنیا و شیطان را نخورند، شیطان را از خودشان دور کنند. قبل از منبر این کتاب اصول فخری شرح لمعه را مطالع می‌کردم، رسیدم به‌این‌که در رمی جمرات نه شرط دارد، اول نیت، به‌قصد نیت رمی بزند، با عدد مخصوص همان هفت تا سنگ بزند، مباشرت شرط است، کسی دستش را نگیرد، خودش بزند، این سنگ هم باید حَرمی باشد، یعنی از حرم برداشته شده باشد، سنگ باید حَجر باشد مثلا گچ نباشد، سنگی نباشد که با آن قبلا رمی کرده باشند، باید بِکر باشد. حتی‌الامکان باید الوان هم باشد، رنگ‌های متعدد داشته باشد، چقدر زیباست. سنگ‌ها را از مشعر جمع می‌کنند. این‌ها شرط است، یعنی اگر می‌خواهی شیطان را از خود دور کنی، شرط دارد. رمی جمرات در حقیقت تمرینی است که بعد از این‌که از مکه برگشتی، شیطان سراغ تو نیاید. با این نُه تا شرط پدرش را در آوری.

به‌یکی از این آشنایانمان گفتم: رمی جمرات کردی؟ گفت: آری، زدم به‌چشم شیطان، کورش کردم. گفتم مگر چشم شیطان را دیدی؟ گفت: بله که دیدم. حالا مکاشفه شده بود برایش، نمی‌دانم. شیطان را به‌خودمان راه ندهیم.

در آن پیام امام رضا علیه‌السلام که به‌جناب عبدالعظیم حسنی دارد، می‌فرماید: به‌شیعیان ما بگو شیطان را بر خود مسلط نکنند، شیطان می‌گوید: وفای به‌عهد نکن، ولی خدا می‌گوید وفا کن.

و صِدقُ الِّلسان مع الناس، با مردم راست بگوییم، دروغ نگوییم، صداقت داشته باشیم، این صداقت، وفای به عهد و پیمان.

و الحَیاء مِمَّا یَقبَحُ عند الله و عند الناس، حیا کند، طرد کند آن اعمال بد، کارهای زشت که در نزد مردم و در نزد خدا از انجام آن اعمال شرمش می‌آید. کاری که در نزد مردم و خدا زشت است نکند. چون گاهی انسان کارهایی که در نزد مردم زشت است انجام نمی‌دهد؛ چون آبرویش می‌رود، تحقیرش می‌کنند، اعتبارش کم می‌شود، اما در خلوت از چشم مردم، بدش نمی‌آید، کارهایی که مناسب شأنش نیست انجام می‌دهد. ما باید در خلوت و جلوت حیا داشته باشیم. ما در روایت داریم: الحیاء من الایمان، من لا حیاء له، لا ایمان له. (لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَهُ)؛ کافی، ج‏۳، ص ۲۷۶ ؛ حیا از ایمان است، کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.

در مکانی که کنی قصد گناه                 گرکند کودکی از دور نگاه

شرمت آید ز گنه در گذری                   پردة عفت خود را ندری

شرمت آید ز خداوند جهان                    که بود آگه ز اسرار نهان

 چهارم: و حُسن الخُلق مع الأهلِ و الناسِ. خوش‌اخلاقی با خانواده و مردم. بعضی‌ها اخلاق اجتماعی‌شان خوب است، اخلاق بازاری‌شان خوب است، تاجر خوبی هستند، می‌داند با مردم بداخلاقی و تند‌خویی خریدار ندارد. این اخلاق بازاری و تجاری است. این برای دنیایش خوب است. اما اخلاق آن است که اندرون منزل هم با اهل و عیال خوش‌اخلاق باشد، آن‌هایی که اسیر تو هستنند، ذلیل تو هستند، در تحت فرمان تو هستند، هیچ‌چاره‌ای ندارند، باید با آنها مدارا کنی. اگر مدارا نکند، او ناچار است بسازد. آه و ناله‌اش به‌جایی نمی‌رسد! بچه‌ای که پدر و مادر را آزار می‌دهد، آن مادر چه کار کند؟ خدا می‌داند چقدر پدرها و مادرها از فرزندان شکایت می‌کنند، از جوان‌ها.

یکی می‌گفت این فرزندم هیأتی است، کربلا هم می‌رود، نماز هم می‌خواند، اما بد اخلاق است، نمی‌شود در منزل با او صحبت کنی، زود عصبانی می‌شود، پرخاش می‌کند. جلسات و برنامه‌هایی که به‌ما صبر و حلم و بردباری ندهد، چه سودی، چه ثمره‌ای دارد؟ پس اگر خوش‌اخلاق شدیم با اهل و عیال و با مردم، آن وقت همه کارهایمان درست می‌شود.

شب شام غریبان امام باقر علیه‌السلام، و شب ترویه و فردا شب هم شب عرفه. اگر کسی شب‌های قدر را درک نکرده، باید منتظر شب و روز عرفه باشد. شب شهادت مسلم بن عقیل. قبل از این‌که به‌شهادت برسد، وقتی دستگیرش کردند، چند تا وصیت داشت. اولین وصیتش این بود که من در این شهر بدهکارم، شما این شمشیر مرا بفروشید و دیون مرا ادا کنید. این اولین سرباز امام حسین، این اولین شهید کربلا، می‌گوید: اول دیون مرا ادا کنید. نمی‌گوید من نایب الحسینم، خدا فردا مرا می‌بخشد، لحظه آخر که بردند آقا را بر پشت بام و خواستند سرش را بزنند، و بعد جنازه را بر زمین بیندازند، فرمود: اجازه دهید من دو رکعت نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند و رو کرد به‌طرف مکه،

با زبان حال از بالای بام     گفت: ای شاه شهیدان السلام،

السلام ای خسرو لب تشنگان،

آقا جان کوفه نیا، که کوفیان وفا ندارند،

گر بیایی کوفه مهمانت کنند، در میان کوچه سنگبارانت کنند.

یک وقت هم ببینند بدن بی سر مسلم بن عقیل از پشت بام دارالاماره بر روی زمین قرار گرفت.

بگویم: جناب مسلم بن عقیل، در آن لحظه آخری که می‌خواستند تو را شهید کنند، تمنای آب کردی، اما وقتی خواستی آب بنوشد، دندان‌هایت ریخت میان جام، فرمود گویا قسمت نیست، من نایب‌الحسینم، باید مثل حسین فاطمه تشنه جان دهم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۰۸
مرتضی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی